۱/۱۶/۱۳۸۷

*** نامه ای به جهانیان ***



واشنگتن پست
انتخابات اخیر در ایران، همانند تمامی انتخابات گذشته یک نمایش مضحک بود، یک تقلید تاسف آور، با حاکمانی که همواره وعده هایی میدهند که نمی توانند برآورده کنند. طی ۲۸ سال گذشته که بعنوان یک دموکرات سکولار، با تاسف شاهد فجایع سیاسی و اقتصادی بوده ام که ویرانگر امیدها و زندگی ملت ایران بوده است. من این اقبال را داشته ام که طی این سالیان در آزادی زندگی کنم؛ ولی قلب من و ریشه های من در ایران است.بسیاری از هم میهنانم البته این اقبال را نداشته اند، بیش از دو سوم جمعیت ایران زیر ۳۰ سال دارند. این بدان معناست که آنان تاکنون، تمامی عمر خود را تحت حکومت ستمگری سرکرده اند که حاکمیت آن از ۱۳۵۷ آغاز گردید، هنگامی که آیت الله خمینی و تندروهای اسلامیش کنترل را بدست گرفتند. آنها با آسایش و امنیتی که جوانان در کشورهای آزاد از آن بهره مند هستند آشنا نیستند؛ بجای آن، فقر و وحشت را تحمل کرده اند.جوانان ایران خواهان دیدگاه نوینی هستنداین نسلی است که مشتاق دگرگونی است. جوانان ایران از این حکومت دینی و واپسگرا که در تمامی جوانب زندگی آنان دخالت می کند، بطور فزاینده ای خشمگین اند. آنها از تمامی فرصت ها محرومند و رژیم بیلیون ها صرف فعالیت هایی می کند که هیچگونه ارتباطی به منافع و بهروزی ملت ایران ندارد. بعلاوه در این دوران جهانی شدن جوانان ایرانی، از انزوای کشورشان در جامعۀ بین المللی هراسناک اند.جوانان ایران در خواسته هایشان برای تحولات بنیادین تنها نیستند. همراه آنان فعالان حقوق بشرهستند، زنانی که آزادیشان را در حکومت مذهبی از دست داده اند، اقلیت های مذهبی، اقوامی که با آنان بعنوان شهروندان درجه دوم و یا پست تر برخورد می شود، استادانی که آزادی اندیشمندی آنان سلب شده، رهبران کارگری که قادر نیستند از حقوق کارگرانشان بصورتی بایسته دفاع کنند، و رسانه های خبری که محدود و یا بسته شده اند.ازدیدگاهی مثبت، می توان از این سرخوردگی و خشم، و این نیروی پرتوان موجی ساخت که تحول را در ایران میسر سازد. با پشتیبانی جامعۀ بین المللی، در این کشور کهن و دوست داشتنی – کشوری که با توانایی های بسیار، سرشار از امید است، دوران جدیدی می تواند آغاز شود.من در مورد انقلاب خونین صحبت نمی کنم؛ من از یک آرمان جمعی مردم سخن می گویم، مانند آنچه که در هندوستان، لهستان، آفریقای جنوبی، اکراین، و خیلی از ایالات شوروی سابق شاهدش بوده ایم. آن را انقلاب مخملین یا انقلاب نارنجی- یا هر نام دیگری که بنامید، هدف یک دگرگونی بدور از خشونت و دموکراتیک است.اشتیاق برای شکوفایی آزادیزمانی که من در ۱۳۵۷، ایران را ترک کردم من این موقعیت را داشتم که آموزش خلبانی را در نیروی هوایی آمریکا به پایان برسانم، تحصیلاتم را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تکمیل نمایم و درآمریکا تشکیل خانواده بدهم. تجربیات زندگی در آمریکا و سایر ملل دموکرات به من این حس عمیق پذیرش و تعهد به ارزش های آزادی و دموکراسی را داده است. ولی احساسات من، مانند تمامی ایرانیان در سراسر جهان، به میهنم وابسته است. ما مشتاقیم که ببینیم آزادی باردیگر در این سرزمین شکوفا می شود و رویای آن روزی که نهایتا بتوانیم به میهنمان بازگردیم.هدف ما چیزی نیست جز احترام و سربلندی برای تمامی ایرانیان، ما خواهان رعایت حقوق بشر برای تمامی ملت هستیم، و اجرای برنامه هایی که بتواند راهگشای اوضاع وخیم اجتماعی و اقتصادی باشد، ما خواستار روابط صلح آمیز وحسنه با همسایگانمان در خاورمیانه، با غرب، و جامعۀ گستردۀ جهانی هستیم.نماد چنین هدف هایی، بازگشت و احترام به پرچم راستین ایران است – پرچم شیروخورشید نشان ایران - بیان ملموسی به جهانیان که ایران یکبار و برای همیشه جامعه ای آزاد، باز و سکولار، با حکومتی که به راستی نمایندۀ آمال و آرمان ایرانیان امروز و نسل های آینده خواهد بود.بنابراین، من از شما دعوت می کنم که با من و ایرانیان متعهد در درون و برون ایران که دیدگاه مشترکی دارند همراه و هم پیمان شوید.دگرگونی باید صورت پذیرد، این دگرگونی ظهورخواهد کرد و مانند همیشه، خود را به ایران دموکراتیک آینده متعهد میدانم.شاهزاده رضا پهلوی
لینک مستقیم English version French version

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام عزيزم
پاينده ايران و ايراني
وبلاگ خوبي داري به وبلاگ من هم سري بزن.
من 2 روز يک بار آپديت ميکنم.
من را از نظر محترمت بي خبر نگزار.

ناشناس گفت...

سلام. دوست عزیز. کتابی که معرفی کردی یک رمان تاریخیست نه تاریخ واقعی. باور کن من مرجعشناسی تاریخی رو میشناسم. در مورد آموزش رزمی کوروش اصلا در بحث ما نبود که بیانش کنم. شما که میگی من دروغ میگم مگه تاریخ کتزیاس رو نخوندی؟ مگه نمیدونی کتزیاس تنها مورخیه که داخل دربار هخامنشی بوده؟

همین فرانکی که داری برایش دل میسوزونی که اطلاعات غلط(!!) بهش دادم کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان داره! جالب نیست؟ شما ایرادی از من میگیری که او نگرفت؛ خب شاید اگر این ایرادی که میگید وارد بود او هم ذکر میکرد، درسته؟

مگه من گفتم طردفدار این نظامم؟ حاصل کار این نظام این نفرت جمعی از اسلامه! ولی اینکه دانشگاه و اینترنت رو از پهلویا داریم دیگه حرف حساب نبود. جندی شاپور و حوزه های علمیه را هم رضاخان راه انداخت؟ میبینی من خیلی از کارای خمینی رو تحسین میکنم ولی سر جای خودش هم نقدش میکنم(بالا که دیدی چی گفتم!!) بهتره به شخصها نپردازیم، ما جویای حقیقتیم و من به هر حقجوئی احترام میگذارم.

بعد هم عزیزم باشه میخوای افشا رو بخونی بخون ولی دیگه چرا لینکش میکنی؟ خب صد نفر هم از طریق وب تو میرن داخلش. با اینکارت داری تبلیغشو میکنی. میبینی که این سایت با چیزی به نام «دیکتاتوری آخوندی» مشکلی نداره و با «اسلام» مشکل داره و در واقع با جمهوری اسلامی هم سر اسلامش مشکل داره. میخواهی بخوانی بخوان من هم میخوانمش ولی دیگه لینکش نمیکنم تا چهار نفر دیگه هم نرن داخلش.اگر لینکش رو برنمیداری لطف کن و این سایت رو هم لینک کن:

http://www.pasokhgoo.ir/fa

من به کوروش توهین نکردم. این آقا ایندو رو مقایسه کرده و فقط نکات مثبت این و نکات منفی از اون گفته من هم نقاط منفی کوروش رو ذکر کردم، همین. توهین به نیای خود مثل تف سربالاست ولی چه کنیم که پان ایرانیسم میگه یا تاریخت رو داشته باش یا اسلامتو!! من تاریخم رو رها نکردم ولی دارم نشونشان میدم که تاریخ ایران هم ضعفهایی دارد.

به امید ظهور