۱۲/۲۳/۱۳۸۶

غفلت زدگی و عدم پذیرش واقعیات زخم های عمیقی بوجود خواهد آورد.

غفلت زدگی و عدم پذیرش
واقعیات زخم های عمیقی بوجود خواهد آورد.

شاید این سوأل پیش آید که
این
زخم های هولناک که توسط چاقو در بدن یک افسر پلیس مسلح ایجاد شده چه ربطی با اسلام
دارد.

ضارب توانست این زخم ها را به این علت بر او وارد کند که پلیس مسلح
مربوطه شرایط را نتوانسته بود درست مشاهده و محاسبه کند. و از آنجا که مسلح به
اسلحه گرم بود فاصله خود را با چاقوی ضارب در نظر نگرفته بود. این درست شرایطی است
که ما در محاسبات غلط خود با اسلام مبارز داریم و خطر آنرا برای دنیای غرب درست
مشاهده نکرده آنرا سهل می انگاریم.

مداومت در باور اطلاعات غلطی که با
هیاهوی بسیار اسلام را دین صلح معرفی میکند در حالیکه اسلام دین سلاخی
است.

ایسمی که معرف مرگ و بی رحمی و شقاوت است و تنبیهاتی بی رحمانه بر
مطالبی دارد که ما بعنوان دنیای متمدن حتی کوچکترین توجهی به آن نمی کنیم مطالب پیش
پا افتاده ای مانند لباسی که میپوشیم ، ولی همین ها در ذهن انسان مسلمان 1400 سال
پیش بر طبق قوانین مصرانه اسلام قابل تنبه با چیزهائی نظیر شلاق زدن و تجاوز به عنف
و بریدن اعضاء بدن و در آوردن چشم و بریدن زبان و سایر روش های وحشیانه قرون تاریک
وسطی بوده است

اعدام ها و سایر تنبیهات بدنی مکررأ و عمدأ در معرض دید عامه
برای ایجاد ترس و رعب انجام میگیرد ، تا موجب عدم شهامت و اطاعت مردم از الله یا هر
انکس که حکومت مدعی است او با خدا صحبت میکند و کلام او کلام خداست، بشود

در
اینجا افسر پلیس خود مسلح بوده اما قانون طلائی حفظ فاصله لازم را بکار نبرده است.
فاصله ، فاصله. فاصله ،فاصله، اگر هرگز این سؤال برایتان پیش آمده که چرا افسر پلیس
بر روی شخصی که فقط مسلح به چاقوئی بوده درمواردی آتش گشوده است لطفأ به تصاویر زیر
نگاه کنید .

ما داریم به غفلت زدگی خود در باره شریعت اسلام ادامه میدهیم و
نمی خواهیم باور کنیم که شریعت اسلام تجاوز به عنف و بردگی را مجاز میداند و حتی
آنرا بعنوان یک جنبه مثبت اسلام برای توسعه دین لازم میداند و نه تنها آنرا منفی
نمیداند بلکه یکی از اصول مسلم این دین بوده و مانند سلاح است در دست
آن.

همانند قربانی این حمله اگر فاصله خود را با اسلامی که مکررأ رسومات خود
را اعلام میکند حفظ نکنیم و روش خود را با آن مورد ارزش یابی قرار نداده بلکه آنرا
با دیده نه یک دین که بهانه ای برای تسکین شهوات است بلکه یک غده ای زهر آگین یا
بکلام قران عادت و اعتقاد بدانیم ، آنگاه نخواهیم توانست از این مهلکه جان سالم
بدربریم

یک عالم اسلامی اشاره به این مطلب میکند ( در زیر عکس ) که چگونه
اسلام وابستگی به عبودیت و تجاوز دارد تا آنرا بعنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف
خود بکار برد و حال اینکه چنین طریقه ای برای ما در غرب آنچنان ناشناس است که ما
قادر نیستیم آنرا درک کنیم و بعنوان یک واقعیت بپذیریم.

ولی چنین
است.

ما گرفتار در بند باور روشها و قوانین غربی خود هستیم در حالیکه قوانین
شریعت اسلامی میکوشد که قوانین شرعی خود را مانند لبه تیز یک چاقو در ملت ما داخل
کند و آنرا از جای برکند تا بتواند یک حکومت خلیفه ای اسلامی در همه دنیا براه
اندازد . چیزی که قران و حدیث آنرا هدفی قرار داده است که باید به قیمت جان و اعضاء
بدن و هر چیز کافر بدست آورد.

در اینجا میتوان بدیده عبرت به این نوع عدم
پذیرش و رد خطری که اسلام سیاسی آنرا برایمان هدف گیری کرده مانند چاقوئی نگریست که
حمله کننده بکار برده است، کاملأ آماده است که اگر اجازه دادیم به ما نزدیک شود
آنرا بکار برد .

بریدگی در پشت






بریدگی در پهلو








بریدگی در بالای سینه



بیل
وارنر مدیر مرکز مطالعات اسلام سیاسی است و سخنگوی
سایت
Politicalislam.com

هدف این مرکز اینست که دکترین اسلام سیاسی را از
طریق کتابهایش بیاموزد و تا کنون توانسته است یازده سری از این کتاب های اسلام
سیاسی به چاپ رساند.

آقای وارنزشخصأ این کتابها را ننوشته بلکه همانند یک
نمایندگی برای نویسندگان کتاب که یک گروه دانشمند هستند کار کرده است. آخرین کتاب
این مرکز کتابی است بنام

اطاعت زنان و بردگان ، دوگانگی
اسلام


آنچه در زیر آمده است بخشی از مصاحبه با مجله فرانت پیج
است:

بردگی میوه دوگانگی اسلامی است.

محمد، که استاد دوگانگی و طاعت
است، بردگی را بعنوان یک وسیله برای جهاد بکار برد زیرا موثر و کارآمد بود. زندگی
محمد با برده داری آمیخته است. بردگی خون حیات بخش اسلام بوده است. محمد که خود
سفید پوست بوده بردگان مذکر و مؤنث سیاه پوست داشته است. رفتار او نشان از دوگانگی
کامل دارد.

چیزی که در دوگانگی اسلامی بیش از همه چندش آور است، این نیست که
مسلمانان دیگران را به بردگی میگیرند بلکه اینست که ما آنرا ندیده گرفته و از آن
چشم می پوشیم. بر مسلمانان قران و سنت چیزی است که با شیر مادر اندرون شده. آنها
فقط کاری را که مطابق با علم و اخلاق اسلامی است انجام میدهند. بطریقه ای تعجب آور،
مسلمانان باید مورد ترحم باشند. یک مسلمان خود اولین قربانی اسلام
است.


روش پذیرفته شده در دانشگاه ها تنها انتقاد سیاه پوستان از سفید
پوستانی که آنان را به بردگی گرفتند می باشند و رسانه های گروهی نیز بهمین محدودیت
اکتفا میکنند.

نخواهید توانست دانشگاهی را در همه دنیا بیابید که در دروس
تاریخی خود ذکری از کشتار صدو بیست میلیون آفریقائی کرده باشد برای دست یابی به
بیست و چهار میلیون برده سیاه پوست جهت فروش یا استفاده های دیگر.

سیاه
پوستان خود را مستمسک و پایه بردگی میدانند. آنها به نوعی از بردگی در ماورای آن
یعنی بردگی سفید پوستان و مسیحیان نمی نگرند. در تاریخ سیاه پوستان تنها یک تئوری
از بردگی وجود دارد. عمومأ- آفریقائی غربی ، تاریخ خود را بدین ترتیب محدود کرده
است.

سیاهان نمی خواهند قبول کنند که تاریخ پهنه وسیعی از بردگی دارد. از
نظر آنان

بردگی هندو ؟ هرگز اتفاق نیافتاده


بردگی سفید پوستان و
اروپائی ها ؟ هرگز اتفاق نیافتاده

بردگی در ساحل شرقی آفریقا؟ هرگز اتفاق
نیافتاده

تجارت انبوه هائی از طریق صحرا در شمال آفریقا ؟ هرگز اتفاق
نیافتاده

اخته کردن بردگان سیاه پوست در مساجد مدینه؟ هرگز اتفاق
نیافتاده

این تاریخ ناقص بردگی چیزی است که در دانشگاههای وابسته به حمایت
مالیات دهندگان آمریکائی میتوان یافت.

چگونه امکان دارد که رهبران سیاه
پوستان آمریکا بر بیدادگری مقدس در آفریقا چشم میپوشند؟

چرا نگارندگان و
مخبرین و اساتید دانشگاه و رهبران مذهبی سیاه پوست در این باره نمی نویسند و سخن
نمی گویند. آنها هم در غفلت زدگی و انکار کامل بسر میبرند. آنها هم اطفال مورد
تجاوز قرار گرفته اسلام هستند.
این گروه ترس از خشم سیاه پوستان مسلمان وابسته
به اخوان المسلمین دارند و مخصوصأ هراسناک هستند که موقعیت خود را بعنوان- قربانی
شده - از دست بدهند.

سیاه پوستان جزو دییمی (این لغت اصطلاحأ به افراد
نادانی اطلاق میشود که الزامأ مسلمان نیستند اما بشدت از روش های اسلامی حمایت
میکنند. مانند بسیاری از مطبوعات غرب) بوده و با سکوت خود به اسلام خدمت میکنند.
ترسی چنان عمیق از اسلام در بین آنان موجود است که موجب میشود خطاهای اسلام را
ندیده بگیرند و با اسلام سردوستی داشته باشند.

عرب ها اربابان سیاه پوستان
هستند.

چیزی که سیاهان و سفید پوستان در آن شریکند اینست که پدرانشان توسط
اسلام به بردگی گرفته شده بودند. و هردو گروه آنان بسیار غفلت زده تر از آن هستند
که حتی آنرا بدانند.

سیاهان و سفیدان هر دو خجلتی محرمانه دارند که در زیر
انکار مخفی نموده اند و آن اینست که برده اسلامی بوده اند.

اما بقیه رسانه
های گروهی و هوشمندان هم به صف دییمی ها پیوسته اند

یکی از علائم دییمی های
تحت امر خلیفه چهارم ، عمر، این است که یک یدیمی نباید قران را بخواند.

وجه
مشخصه یک دییمی امروزه نادانی و جهالت در باره قران و سلوک و حدیث است . ولی جهالت
هوشمندان کافر هم در باره اسلام عمیق و قابل ملاحظه است.

آنها چیزی در این
باره نمی دانند که چرا جهادیون، صدوبیست میلیون آفریقائی و شصت میلیون مسیحی و
هشتاد میلیون هندو و ده میلیون بودائی را کشتند .

هوشمندان ما چیزی در باره
اشکهای جهاد ( در همه کتابهای ما با این تیتر آمده است) نمی دانند. و این غفلت زدگی
است در باره این همه مرگ یعنی دویست و هفتاد میلیون مرگ . هوشمندان ما نمی دانند ،
و اهمیتی هم به این ندانستن نمی دهند و نمی خواهند هم خود را به زحمت برای یاد
گرفتن آن اندازند. لذا انکار میکنند.

درسهای اسلامی دانشگاهها ابدآ اشاره ای
به روش سیاسی اسلام نمی کنند.

رسانه های گروهی در باره اسلام بحث های اصلاحی
میکنند و آنرا چند فرهنگی و یا با فرهنگی فراگیر میدانند
آموزه های تاریخی را در
باره تمدنهائی که بدست جهاد نابود شده نمی آموزند.

رهبران مذهبی امام ها را
در ملاء عام مورد احترام قرار میدهند و ابدأ اطلاعی ندارند که این امام در باره
آنها چه می اندیشد. متفکران سیاسی حتی به اسلام به چشم یک نیروی سیاسی نگاه نمی
کنند.

مشگل این نوع غفلت زدگی این است که هوشمندان ما را از کمک به ما عاجز
میکند. آنها قادر نیستند درک کنند که اسلام تمدنی است بر پایه ایده آل
دوگانگی

اخلاق و سیاست اسلامی یک سری قانون برای مسلمین دارد و قانون دیگری
برای کافران.

تمدنهای ما بر اساس ایده یگانگی و وحدت اخلاقی است ، قانون
طلائی . ما دو سری قانون و روش اخلاقی نداریم همانند اسلام . هوشمندان ما نمی
توانند توضیح دهند که در گذشته دوگانگی چه مفهومی داشته یا در آینده چه خواهد بود.
و آن نابودی تمدن است

هوشمندان ما و رسانه های گروهی تنها یک نظرگاه از
اسلام دارند – تمدنی درخشان.
(بطوریکه در حلق آنان ریخته اند)

آنها لغت
تروریست را بعنوان یک واژه غیرواقعی از روی غفلت ساختند. و تصور میکنند که تروریست
یک مسلمان واقعی نیست بلکه کسی است که بشدت خرافات زده و فناتیک است.

همه
این اصطلاحات تنها از نادانی عمیق نسبت به دکترین اسلام سیاسی سرچشمه میگیرد و تنها
برای آرام ساختن ما به سرزنشی غلط میپردازند.

هوشمندان ما نمی توانند نقاط
آزار بقیه هوشمندان و هنرمندان امروزه را بهم ربط دهند. مانند سلمان رشدی و تائو ون
گو و کارتنهای محمد. و دانیل پرل.

این آزار و شکنجه بخشی از فرهنگ 1400 ساله
اسلامی است که توانسته همه هوشمندان و هنرمندان را در صف دکترین اسلام سیاسی خود
محافظت کند .

اما برای هوشمندان ما تاریخی وجود ندارد، رابطه ای در کار نیست
. لذا تنها طریقه موجود برای آنها میتواند روش تکذیب باشد. اینها هوشمندانی هستند
که کتابهای درسی ما را مینویسند. لذا پول مالیاتی که ما میپردازم صرف کتابهائی
میشود که به غفلت زدگی ما منجر گردد.

چه توضیحی برای این سکوت و غفلت زدگی
هوشمندانه داریم؟

خشونت بی انتهای جهاد علائم روانشناسی" طفل مورد تجاوز
قرار گرفته" را بوجود آورده است. ترس هوشمندان و پوزش طلبی و آشتی با متجاوزین
اسلامی، غفلت از خشونت گذشته.

سپس این هوشمندان دور میزنند و به سیاستمداران
اندرز میدهند. نتیجه آن مردمی است غفلت زده که برای راهنمائی به هوشمندان مراجعه
میکنند و تنها دروغ و خیانت می یابند.

فراموش میکنند که:

پایه اسلام
بر بردگی مبنای اصول اطاعت و دوگانگی در اسلام است.

اصول اطاعت نمی تواند از
این واضح تر باشد. بطور مشخص یک برده مطیع ترین آدمها است. شما تنها در صورتی برده
میشوید که چاره ای ندارید . یک برده از ارباب باید اطاعت مطلق داشته
باشد.

اصول دوگانگی با این حقیقت نشان داده شده که اسلام اجازه برده گرفتن
یک مسلمان را نمی دهد بلکه فقط کافران را ( غیر مسلمانان را) البته این قانون اسلام
توسط مسلمانان رعایت نمی شد. و همه نوع برده ای داشتند. و همه را با اجبار مسلمان
میکردند. و از آنجا که فقط کافران به بردگی گرفتار میشدند نوعی اطمینان خاطر بوجود
می آورد که بیشتر مردم دنیا از ترس برده شدن خود مسلمان بشوند. لذا اسلام رشد
کند.
بردگی اسلامی بر اساس سه پایه بود - قران – سلوک ( زندگی محمد) و حدیث (
رسوم محمد) .
هر سه متن اجازه برده داری میداد ، اخلاق ، تمایل ، تقوا
حتی یک
لغت منفی در اسلام در باره برده داری نمیتوان یافت.
محمد تنها پیغمبری است که
شخصأ برده داشته است. و همواره برده بهمراه خود میبرده

برده داری بعنوان
روشی بود برای اینکه کافر را مسلمان کند. این نوعی تقوا محسوب میشود که برده ای را
آزاد کنند در حالیکه محمد تنها بردگانی را که به اسلام آمده بودند آزاد میکرد. اگر
یک برده کافر اسلام نمی آورد، منتظر میشدند که فرزندانش اسلام بیاورند. بدین ترتیب
در دراز مدت همه آنها دین اسلام را می پذیرفتند. این یکی از دلایلی بود که اسلام
برده داری را به چشم مثبت می نگریست.

البته دلیل دیگری هم هست که اسلام برده
داری را چنان مفید می داند و آن پول است.

محمد و سایر رزمندگان اسلامی
توانستند ثروت زیادی از برده گرفتن کافران بیاندوزند. و محمد این پولها را برای
جنگهای بیشتری بکار برد. این برده داری و جنگ بود که به گسترش اسلام کمک
کرد.

همه اخلاقیات اسلامی از زندگی محمد الگو گرفته است ، زیرا اسلام محمد
را موجودی کامل میداند. هر چه او گفت یا انجام داد نمایانگر کارهائی است که مجاز
است یا مفید.

محمد مکررأ فتوا بر سکس اجباری ( تجاوز به عنف ) با زنان کافر
پس از اینکه آنان را دستگیر کردند میدهد. حدیث های موجود به وضوح گزارش میدهند که
محمد شخصأ اولین حق را برای انتخاب این زنان داشته است. او اولین کسی بود که عبای
خود را بر روی زنی که می پسندید می افکند و دیگران میدانستند که به این زن دیگر
نظرنداشته باشند زیرا متعلق به محمد است. لذا اگر محمد شخصأ در این تجاوزات شریک
بود پس تجاوز نوعی تقوا است، نه گناه و خطا . بدین ترتیب بسیاری از زنان زیبا حتی
وقتی اسلام آوردند توسط سپاه محمد مورد تجاوز قرار گرفتند. امروز بهمین دلیل است که
زنان مسلمان مخصوصأ اگر زیبا باشند توسط ماموران وحشی حکومت اسلامی دستگیر شده و در
بدو ورود به زندانها مورد تجاوز قرار میگیرند یا حتی قبل از اینکه معصومانه اعدام
شوند به آنها با فتوای رهبر اسلامی تجاوز میشود در حالیکه مسلمان هستند اما با رژیم
خونخوار مخالفند. این تجاوزات برای مطیع ساختن آنان بکار میرود.

وقتی مجمد
قبیله غریزه را تخریب کرد، سر همه مردان بالغ جهود آن را برید، لذا شوهری بر جای
نماند . سپس محمد اطفال آنان را به بردگی به رزمندگان اسلام بخشید که آنان را
مسلمان کنند و زنان آنان را هم به بردگی فروخت.

داستانهای بجای مانده از آن
زمان حکایت میکند که این زنان تقسیم به بردگان سکس و بردگان خانگی شدند.
در یک
داستان آمده است که یک رزمنده اسلام سعی میکند زنی را به قیمت گرانی بفروشد و
خریدار او میگوید که سینه هایش صاف و دهانش سرد است و لذا قیمتی نیست و تنها بدرد
کارهای خانه داری میخورد نه اطاق خواب.

مسلمانان سعی داشتند از باردار شدن
زنان برده کافر جلوگیری کنند. دلیل آن مشخصأ تجارت بود زیرا چنین زنی ارزش کمتری
داشت.

روش اسلامی بر اینست که زنان کافر برای فاحشگی نباید بکار روند تنها
برای لذت اربابان خویش.

وقتی محمد به قبیله یهودی خیبر حمله کرد مقدمات
روانی زیادی تهیه دید. بردگی سکسی دارای یک سری کامل از قوانین شد. مسلمانان نباید
به زنان باردار یا قاعده تجاوز کنند تا وقتی که آنان فارغ شده یا دوران تقاعد خود
را سپری کنند. در خیبر خدای محمد الله اعلام داشت که تجاوز حتی به زنان شوهر دار
مجاز است.

در جنگ خیبر محمد فقط اندکی از جهودان را کشت و بقیه مردان و زنان
را به بردگی گرفت زیرا به آنها برای کار در زمین بعنوان دییمی احتیاج داشت

(
دییمی های اصلی مانند بردگان بودند و هیچ نوع حق و حقوقی نداشتند . امروزه دییمی ها
کافران نادان و بی اطلاع هستند که برای خطاها و خشونت های اسلامی عذر و بهانه درست
میکنند )

از آنجا که اسلام مردان را برای کار لازم داشت شوهران زنده بجای
ماندند و بدین دلیل قران گفت که در این صورت حتی اگر شوهران دارند نگاه میکنند
میتوان زنان آنان را مورد تجاوز قرار داد.

برده داری جهت منافع سکسی تنها از
نظر لذت و سود مالی نبود بلکه تجاوز به زنان موجب تاکتیک قوی جنگی بود ، هم در
آنموقع و هم امروزه . زنان مجبور به اطاعت از مردان مسلمان میشوند و شوهران آنان
مورد تحقیر قرار میگیرند.

مردان تحقیر شده ، مردان ضعیفی هستند ، لذا هر چه
بیشتر کافران مقاومت در برابر اسلام را از دست میدادند.

مدتهای زیاد زن مورد
علاقه محمد یک زن مسیحی بود بنام ماری. یکی از زنان محمد (عایشه) او را در اطاق
خواب خود در حال معاشقه غافلگیر کرد و رسوائی بزرگی برای محمد ببار
آورد.

محمد به او قول داد که دیگر چنین کاری نکند و ماری را به خانه کوچک
مخفی خود منتقل ساخت.

همه آنچه که تا بحال گفته شد تنها تاریخ نیست بلکه سنت
است ( نمونه ای از الگوی کامل اعمال و اخلاق اسلامی است که در محمد یافت
میشد).

بنا بر اجازه قران و تقویت آن توسط اعمال محمد اسلام تنها سیستم
سیاسی است در جهان که اجازه تجاوز و جنگ را میدهد. تجاوز بعنوان عملی جنگی به نفع
اسلام (جهاد) بکار میرود. بنا بر این منتظرید که چگونه این روش مفید واقع شود؟ یک
مرد مسلمان با تجاوز به عنف به یک دختر کافر برای خود امتیاز بهشت رفتن تدارک می
بیند. همه جهاد یا جنگ اسلامی از هر نقطه نظر که باشد بلیطی است برای رفتن به
بهشت.

چندش آورترین جنبه اسلام در مورد تجاوز به کافران خود تجاوز نیست بلکه
جواب یک کافر به این تجاوز است. کافر توسط نادیده گرفتن تجاوز دی.یمی میشود. از شما
دعوت میکنم که حتی یک نفر را در دنیای اسلام نشان دهید که از تجاوز در کتابهای
تاریخ اسلام چیزی نوشته باشد.

سخن از تجاوز اسلامی بیشتر بصورت تابو یا چیزی
منع شده است . در رسانه های اسلامی این کلامی است ناگفتنی. و حتی تظاهر به عدم
موجودیت آن میشود. در افسانه های رسانه ای حتی یونیکورن یا اسب بال دار موجودیت
دارد اما تجاوز اسلامی اعلام موجودیتش ممنوع است حتی بعنوان یک افسانه.

و به
عنوان یک سخن جالب : زنان به اصطلاح فمنیست و خردمند ما مطلقأ و هوشمندانه ورشکسته
اخلاق ریا کار خود هستند.


آنان خائنین فرهنگی و موجب شرمندگی و بی
آبروئی ما هستند. در برابر شناعت و جنایت بر علیه زنان ساکت میمانند . و آنجا که از
سخن گفتن در باره سنت اسلامی، تاریخ و تجاوزات اخیر به دختران و زنان و خواهران ما
سر باز میزنند، باید به آنان لقب اعظم دییمی داد.

و دلار های مالیاتی ما این
اعمال شیطانی را در دانشگاههای دولتی حمایت میکند

= دییمی ) DHIMMI (





آنانکه گذشته را به خاطر نمي آورند
محکوم به تکرارند
به نام آزادي که به آن ايمان داريم و براي به احتزاز درآوردن
پرچم آن در سراسر اين مرز و بوم مبارزه ميکنيم
به نام دموکراسي که پاسدار هميشگي آزادي
است
. اين انديشه انساني که رژيمهاي استبدادي و ارتجاعي براي نابودي آن در
تلاشند و ميکوشند تا اين حقيقت تابناک انساني را در برابر چشمان دوستداران دموکراسي
در کشور ما به خاک و خون بکشند . ماده 28 اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگويد هر کس حق
دارد بکوشد تا در سطح اجتماعي و جهاني چنان نظام و ساماني حکمفرما گردد که حقوق و
آزاديهائي که در اعلاميه جهاني حقوق بشر اعلام شده است در آن سطح به نتيجه کامل
برسد پس بايد در اين هدف والا همه آستين را بالا بزنيم تا آفت ديوان فتنه انگيز و
سودپرست و رياکار از دودمان بشر دور گردد . آزادگان و آزاديخواهان ايران دست در دست
هم همگام و هم آواز با آزاده گان جهان زير درفش دفاع از حقوق بشر نگذاريم بت سازي و
بت پرستي پاي گيرد ، نگذاريم آزادي ستيزان و دشمنان مردم به حريم پاک آزادي و حقوق
بشر تجاوز نمايند و اجازه ندهيم ديو استبداد در اين بوم و بر بيش از اين ريشه دواند
.
هم ميهنان گرامي با توجه به در پيش بودن نمايش انتخابات براي تعيين اعضاي مجلس
فرمايشي رژيم در 24 اسفند به منظور تنوير افکار عمومي و بيدارسازي وجدان مردم خفته
و ستم ديده کشور موارد ذيل را به اطلاع ميرسانيم :



1- اگر در انتخابات ، ميزان راي ملت باشد
بايد بستري مناسب جهت ايجاد حق راي و
اعمال اراده سلايق مختلف مهيا شود
يعني بايد به گرايشها ، سلايق و عقايد
گوناگون فرصت حضور در انتخابات داده شود تا مشروعيت يا عدم مشروعيت گروهها با توجه
به ميزان مقبوليت آنان نزد مردم حاصل شود و به تعبير ديني ، سياسي و فلسفي مشروعيتي
بالاتر از اراده و راي مردم وجود ندارد و اگر اين فرصت به گروهها و سلايق مختلف
داده نشود نميتوان هيچگونه مشروعيتي براي انتخابات قائل
گرديد.



2- انتخابات زماني آزاد و عادلانه محسوب
ميشود که تمامي شهروندان در امنيت کامل و فارغ از هر نوع سوء استفاده کارگزاران
حکومتي بتوانند نامزدهاي خود را انتخاب نمايند زيرا که مجلس ايده ال بر اساس آراي
آزاد ملت و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن آزاد استوار
ميباشد.



3- مشارکت سياسي بايد
آگاهانه باشد از اينرو مشارکتهايي که به واسطه عدم آگاهي و اطلاع رساني کافي در
فضايي شديداً امنيتي براي اعمال سانسور خبري در جامعه و از روي اجبار ، اکراه ، ترس
و فشار صورت پذيرد ، ناآزاد ، ناعادلانه و نامشروع خواهد
بود.



4- بر کسي پوشيده نيست که نه تنها مخالفان حق شرکت در
انتخابات را ندارند
بلکه شوراي نگهبان از ميان کارگزاران و موافقان حکومتي
نيز با اعمال نفوذ به حذف رقباي خود در جناحهاي ديگر رژيم و دستکاري در نتيجه
انتخابات ميپردازد به طوري که نتايج انتخابات درون حکومتي نيز براي جناح حاکم از
قبل قابل پيش بيني ميباشد در واقع شوراي نگهبان با نظارت استصوابي شرايط حضور کساني
را در مجلس فراهم ميکند که "بله قربان" گوي حکومت باشند نه حافظ منافع و حقوق ملت
.



5- طبق اصل 86 قانون اساسي نمايندگان
مجلس در مقام ايفاي وظايف مقام نمايندگي در اظهار نظر و راي خود کاملاً آزادند و
نميتوان آنان را به سبب نظراتي که در مجلس اظهار کرده اند و آراءي که در مقام ايفاي
وظايف نمايندگي خود دادند تحت تعقيب قرار داد . به گواه تاريخ در دوره حکومت رضاخان
که حتي مسئولان همين نظام هم از او به عنوان يک ديکتاتور ياد ميکنند هيچ يک از
نمايندگان مجلس در دوره نمايندگي خود تحت بازداشت و دستگيري قرار نگرفته و از
مصونيت قانوني اظهار نظر برخوردار بوده اند حال آنکه در جمهوري اسلامي چنين مصونيتي
وجود نداشته و نمايندگان مجلس به خاطر دفاع از حقوق ملت تحت تعقيب و پيگردهاي
غيرقانوني قرار ميگيرند



6- اگر فرض بر اين باشد که انتخاباتي
نسبتاً آزاد با فرصتهايي نسبتاً برابر براي تمام افراد و گروههاي سياسي در کشور
برگزار شود که البته چنين فرضي کاملا محال است و مجلسي قوي از نظر پشتوانه آراي
مردم هم انتخاب شود کاملاً بديهي است که لوايح و تصميمات آن براحتي با حکم حکومتي
از دستورکار مجلس خارج شده و يا با اعمال سليقه شوراي نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت
نظام وتو ميگردد .



7- با گذشت ده سال از دولت اصلاحات به اعتراف صريح
حضرات مشخص گرديده که اصولگرايي همان اصلاح طلبي و اصلاح طلبي همان اصولگرايي است
و به عبارت ساده تر گرگهاي با گله آشنا ، سالها ما را با چوب و رخت شباني
فريفته اند ، اصلاح طلبي که دستش در دست اصولگرا است سگ زردي است برادر شغال که
سالهاست با جنگ زرگري شعور سياسي مردم را به بازي گرفته اند و غارت و چپاول سرمايه
هاي مملکت را به اسم دفاع از منافع ملي و هرگونه انتقاد فعالان سياسي ، دانشجويي و
مدني را اقدام عليه امنيت ملي ناميده و به سرکوب و حبس و شکنجه منتقدان ميپردازند .
مصلحين جامعه و دلسوز مردم نه بر خوان هفت رنگ مسئولين نظام که در گوشه زندانهاي
رژيم نشسته اند و کساني که خود را داعيه دار و پرچم دار اصلاحات ميدانند فرصت
طلباني ميباشند که در 14 بهمن 1355 در گروه شصت و شش نفره سپاس براي شادي اعليحضرت
شعر وسرود خواندند و براي سلامتي ايشان دست به دعا برداشتند
.



8- آقاي خميني در 12 بهمن 57 صرحتاً اظهار کرده اند که
هر کسي سرنوشتش با خودش است مگر پدرهاي ما ولي ما هستند . مگر اشخاصي که صد سال پيش
از اين بودند ميتوانند سرنوشت ملتي را که بعدها وجود پيدا ميکنند را تعيين
بکنند
. امروز 28 سال از رفراندوم سال 58 ميگذرد و بيش از 60 درصد جمعيت
آماري کشور شامل افرادي که يا در آن زمان از لحاظ سني واجد شرايط راي دادن نبوده
اند و يا هنوز به دنيا نيامده بودند با توجه به ادعاهاي اقليت حاکم مبني بر خدمات
بي شمار به ملت و پشتوانه عظيم مردمي خود از حکومت انحصار طلب و تماميت خواه دعوت
ميکنيم پس از گذشت 29 سال با برگزاري يک رفراندوم ديگر مشروعيت خود را به اثبات
برساند . بديهي است رفراندوم تنها انتخابات مشروع ميباشد و اطمينان کامل داريم که
اکثريت خاموش که قرباني ظلم و جور حکومت خودکامه اند پيروز و سربلند از اين
انتخابات بيرون خواهد آمد.



9- شرکت در انتخابات به معناي مهر تائيد زدن بر
اقدامات غيرانساني حکومتي است که در فرصت 29 ساله خود علاوه بر سرکوب آزاديهاي
فردي
و سياسي و اجتماعي ، دست آوردي جز فقر، فساد ، فحشا ، اعتياد ، قتلهاي
زنجيره اي ، تبعيض ، خفقان ، غارت ، تاراج سرمايه و غيره نداشته و به جاي توجه به
مشکلات اساسي جامعه به نام دين به دخالت در خصوصي ترين امور زندگي مردم پرداخته و
سبکسرانه نوع پوشش زنان و جوانان را معضل ملي مي انگارد و براي دختران محروم از
کمترين امکانات به اسم بدحجابي پرونده سازي ميکنند و به نام امر به معروف آنان را
محکوم به سنگسار و اعدام و حلق آويز مينمايد



10- ما زندانيان سياسي هر چند با حضور
خود در زندان موضع خود را در قبال انتخابات مشخص کرده ايم اما بدينوسيله اعلام
ميکنيم "
نام اين نمايش مسخره انتخابات
نيست و ضمن تحريم آن هرگونه سکوت و بي تفاوتي در خصوص تحريم انتخابات را بي توجهي و
خيانت به آرمانهاي جانباختگان راه آزادي و آزاديخواهان دربند ميدانيم و از تمام هم
ميهنان عزيز به خصوص فعالان دانشجويي ، سياسي ، مدني ، اجتماعي و غيره ميخواهيم تا
با تمام توان با تحريم انتخابات به حمايت از آرمانهاي آزادي ، دموکراسي وحقوق بشر
برخيزند"



11- آزاد انديشان شما را به شرف انساني سوگند ميدهيم
با تحريم انتخابات هر چه رساتر فرياد اعتراضتان را در حمايت از يکايک ايرانيان
بويژه زندانيان سياسي دربند ، دانشجويان ممنوع التحصيل و ممنوع الورود به دانشگاهها
، خانواده هاي رنج کشيده جانباختگان راه آزادي و افکار محکوم به انزوا به گوش
جهانيان برسانيم به اين اميد که ديو استبداد را به بند کشيده و تابوت بيداد و ستم
را براي هميشه در قعر تاريخ ايران مدفون نمائيم



کوهها با همند و تنهايند همچوما
با همان تنهايان
جمعي از زندانيان سياسي زندان اوين (اندرزگاههاي 7 و
8)
20/12/86


منبع : تحریم انتخابات
۸۶




از ،
زن صیغه ای تا جایزه شتر مرغ !













خواندني هاي انتخابات(انتصابات) مجلس
هشتم






يک کانديداي زن
درسمنان مدعي شدحضرت زهرا به وي تکليف کرده" تا درانتخابات شرکت کند". به گزارش
البرز، اين ‏کانديداي سمناني مدعيست حضورش درصحنه انتخابات يک تکليف ماورايي بوده
وخود علاقه اي به اين حضورنداشته
‏است!!0



انتخابات مجلس شوراي اسلامي در شرايطي فردا برگزار مي شود كه
حواشي آن از هميشه قابل توجه تر است. بخصوص ‏اينكه در غياب چهره هاي معروف
انتخاباتي بخاطر رد صلاحيت ها، عمده كانديداها از سوي مردم شناخته شده نيستند و از
‏سوي ديگر با مصوبه مجلس، كانديداها اجازه ندارند براي معرفي خود پوستر هاي
تبليغاتي منتشر كنند. بر اين اساس طبيعي ‏است كه كانديداها براي معرفي خود به هر
اقدامي دست بزنند



‎‎كانديداتوري به سفارش
حضرت زهرا


‎‎
يک کانديداي زن درسمنان مدعي شدحضرت
زهرا به وي تکليف کرده" تا درانتخابات شرکت کند". به گزارش البرز، اين ‏کانديداي
سمناني مدعيست حضورش درصحنه انتخابات يک تکليف ماورايي بوده وخود علاقه اي به اين
حضورنداشته ‏است.‏
اوکه عمده فعاليتهاي انتخاباتي خود را برجلسات زنانه معطوف
کرده دريک سخنراني با "لحني ملتمسانه" مي گويد که ‏‏"وضعيت مالي اسفباري دارد
وباسيلي صورت خود را سرخ نگه داشته بطوريکه هم اکنون قادر نيست براي فرزندش يک ‏جفت
جوراب بخرد."‏
اين عوامفريبي درحالي رخ ميدهد که ماجراي شام انتخاباتي وي همزمان
با شب 28صفر دريکي ازهتل هاي مشهور شهر ‏همچنان دهان به دهان مي چرخد. وي
درجديدترين اظهارات انتخاباتي خود دريک جلسه زنانه ديگر هم گفته است: "زماني ‏كه در
مدينه بودم خانم فاطمه زهرا(س) را در خواب ديدم كه به من گفت برو در گرمسار داوطلب
شو." ....



‎‎جنجال
"صيغه"‏‎‎


سایت عصرایران: ورود سر زده یک زن به
ستاد انتخاباتی یک کاندیداهای اصولگرا در یکی از شهرهای غربی کشور جنجال آفرین شد.
0
درست هنگامی که ستاد انتخاباتی این کاندیدا (که جزو زنان اصولگراست) آکنده از
مردم و طرفدارانش بود، ناگهان زنی به همراه یک کودک وارد ستاد می‌شود و سراغ رئیس
ستاد - که شوهر کاندیدای مذکور و از چهره های سرشناس شهر است - را می‌گیرد و پس از
مواجهه با او با فریاد می‌زند که تا کی باید بچه اش بدون شناسنامه باشد و او برای
حمایت از برادرش به یک زن و یک کودک بی پناه ظلم کند؟
این زن با صدای بلند به
حاضران می‌گوید: ای مردم بدانید به چه کسی رأی می‌دهید ؛ من 8 سال پیش به عقد موقت
برادر این مرد (که او هم از چهره های معروف شهر است) در آمدم و اکنون که بچه مان 7
ساله شده، ما را رها کرده و حتی هنوز برای بچه مان شناسنامه نگرفته است و وقتی هم
که این مساله را پیگیری قانونی کردم، همین آقای رئیس ستاد (که می‌خواهد زنش را به
مجلس بفرستد) با اعمال نفوذهای گسترده خود نمی گذارد حق من و این بچه داده شود و
الان هم که بچه ام بایدبه مدرسه برود بدون شناسنامه نمی توانم ثبت نامش کنم. من
آمده ام بگویم کسی که این طور حق یک زن و کودک 7 ساله را این طور زیر پا می‌گذارد،
حالا می‌خواهد زن خود را به مجلس بفرستد که از حقوق شما دفاع کند؟! 0
در واکنش
به این مساله، رئیس ستاد و شوهر کاندیدای مذکور ماجرا را انکار می‌کند که زن، صیغه
نامه اش را نشان حاضران می‌دهد و می‌گوید حاضر است آزمایش ژنتیک هم بدهد تا ثابت
کند که این چهره معروف شهر پدر بچه اش
است...


‎‎جايزه :
شترمرغ‎‎


يک نامزد ديگر مجلس كه از قضا "كارشناس علوم سياسي!!" نيز
معرفي شده، درمياندوآب اقدام به برگزاري مسابقه اي کرده ‏که جايزه آن شترمرغ
است.هرکس بتواند دراين مسابقه انتخاباتي برنده شود يکهزارقطعه شترمرغ دريافت
ودرصورتي که ‏نخواهد شترمرغ بگيرد وجه آن را دريافت خواهد کرد.


‎‎زد و خورد پليس در
جلفا‎‎



پس از سخنراني انتخاباتي يک روحاني کانديدا در جلفا، که در
بخشي از آن به عملکرد پليس در ايران انتقاد كرده بود بين ‏مردم و پليس برخورد روي
داد.‏
يک سايت خبري با تاييد اين خبر افزوده است: "به گفته ده ها شاهد عيني، يک
افسر ارشد پليس در شهرستان جلفا واقع در ‏استان آذربايجان شرقي، با راننده اين
کانديداي مجلس هشتم از مرند و جلفا درگير شده و روحاني کانديدا در دفاع از راننده،
‏خود را به محل رسانده و با اين پليس درگير مي شود. در اين ميان برخي از مردم در
چهارراه اصلي شهرستان مرزي جلفا ‏به درگيري با پليس پرداختند که چند تن نيز در اثر
درگيري مجروح و بازداشت شدند.پس از درگيري استقبال بيشتري از ‏ديگر سخنراني اين
کانديدا صورت گرفته است".‏
جالب اينجاست كه اين کانديداي مجلس هشتم از مرند و
جلفا، معاون ارتباطات حوزه رياست قوه قضاييه در مجلس شوراي ‏اسلامي هم
هست!!0



‎‎اشك
كانديدا‎‎


اما يك سايت محلي نيز از گيلان خبر داده است كه يكي از
كانديداهاي انتخابات مجلس در حوزه فومن و شفت وقتي به يك ‏جلسه سخنراني رفته و
شنونده اي نيافته، اشكش درآمده است. ‏
اين کانديدا هنگاميكه براي سخنراني دريكي
ازمحله هاي شفت مي رود وبا مكان خالي روبرو ميشود، با گفتن "السلام عليك ‏يا ابا
عبدالله" به شدت گريه مي کند. وي پس ازچند دقيقه گريه مكان راترك مي
نمايد.



‎‎تبليغ با قوطي
كبريت‎‎



همچنين از شيراز خبر مي رسد كه يك كانديدا شعارهاي تبليغاتي
خود را روي قوطي هاي کبريت چاپ وازآن بعنوان ‏تبليغات انتخاباتي بهره گرفته
است.‏
به گزارش البرز، اين کانديداي انتخابات مجلس ازحوزه انتخابيه شيراز "قوطي
کبريت " را وارد ميدان اين رقابت کرده. اين ‏کانديدا علاوه برنام خود شعارهايي
مانند: "به شايعات توجه نكنيد، كسي ازقبل تعيين نشده است"، " رأي دهيد تا به شما و
‏ديگران ثابت
شود كه مهم رأي مردم است "، " زيبايي شهر مهمتر از تبليغات

من است " و " سيگار هيزم سلامت سوز "
را ‏روي اين قوطي هاي کاغذي چاپ کرده
است...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درودبه شما
اخبارجالبی بودند
پاینده وسرافرازباشید.